من از خودم فاصله میگیرم

دیوار نزدیکتر میشه

میخندم و دردامو میشمرم

تلخه ولی شاید دلم وا شه.

 

فالوش کرد و تا ابراز علاقه بهش هم مطمئنا چیز زیادی  نمونده :)

دریغ از یه جوونه تو وجودم

از همون خونه ۳۰ متری و تو اولویت بودن و وحشی بودنش! از مورد توجه پسرا بودن و تا پیشنهاد پدرش به پسره و جرات گفتن اینکه فکر نکنی ازت خوشم میاد :) و شروع زندگی پر از همه چیز و رفاه و پسر دار شدنش و همیشه و همه جا همراه بودن . تا خواستنش برای همیشه تا مامان اون موفرفری بودن و اون زندگی لاکچری و عکس هایی که حتی یدونشم به ماها شباهت نداره و میدونی حتی پر بودنش :) کامل بودنش به قدر نیاز . و اراجیف ملت که نمیشمرنش! اخلاق نداره و هزاران چرت دیگه :)

حس میکنم دلم غمگین ترین دل روی زمین شده  

روزا که میگذرن اما محاله که حسم عوض شه :)

بسه دیگه همه نقص های دنیا فقط تو وجود ما بود . 

چرا زنده باشم  فقط یه دلیل فقط یکی :)؟

از حس "هیچ" پرم . :)

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها